🔷مهم خدمت است / توانمندی ملاک است نه سرحدی و بندری
🔻حوزه اجتماعی حزب همت استان هرمزگان تقدیم می کند
🔸اینکه چه زمانی واژه هجو شده سرحدی در زبان محاوره ای هرمزگان رایج شد تا غیر بومی ها را سرحدی توصیف کنند مربوط به سالیان دور است اما الان مردم هرمزگان عملا سرحدی یا مرز نشین محسوب می شوند
🔻حال اگر برخی هنوز کاربرد این واژه را به نماد تبعیض منصوب می کنند به سبب بی اطلاعی است وگرنه اصل خدمت ربطی به بومی و غیر بومی ندارد
چندی قبل در یکی از مدارس استثنایی بندرعباس به خانم مدیری برخورد کردیم که اهل مازندران بود و بشدت پیگیر مشکلات دانش آموزان معلول بود
به راستی این دلسوزی برای آنهایی که از واژه سرحدی بهره می گیرند چطور تعبیر می شود!
🔸 چطور می توانید به پزشکی تهرانی که در درمانگاهی روستایی در بشاگرد مشغول خدمت است از واژه سرحدی بهره گیری کنید
چطور می توانیم از معلم یا افسر یا کارمندی که در نقاط دوردست استان مشغول خدمت است از واژه هجو سرحدی بهره گیری کنیم !
🔻عملا تعارض بزرگی به وجود آمده که لازم است این واژه را از فرهنگ خود حذف کنیم و هر گاه با تبعیضی و ترک فعلی مواجه شدیم از صفت کارآمد و غیر کارآمد بهره گیری کنیم که تجربه ثابت کرده است بسیاری از افراد غیر بومی در زمینه خدمت به مردم هرمزگان بسیار موفق عمل کرده اند
🔸در اینکه یک مدیر بومی نسبت به پیشرفت شهر خود آشنائی کافی دارد و تلاش مضاعفی بکار می گیرد و دلسوزی بیشتری دارد شکی نیست و قطعا اصلح در انتخاب مدیران در بین کارآمدان و صالحان بومی بسیار بهتر و تاثیرگدار است اما عصر بومی و غیر بومی دهه هاست در کشورهای توسعه یافته و حتی کشور ما به پایان رسیده و کوبیدن بر طبل بومی و غیر بومی جز سواستفاده از هیجانات و شعارهای مردم برای عده ای پوپولیست و عوام گرا فایده ای ندارد و چه کسانی در این سال ها با همین شعار در هرمزگان از مردم رای جمع کردن و هیچ اقدامی برای حل مردم منطقه خود نکردند!
🔸با مدیر کاربلد و متخصص بومی موافق هستیم اما هرگز اولویت اول و راه حل و کلید مشکلات را فقط و فقط مدیر بومی نمی دانیم ابن ادبیات سالهاست منسوخ شده است و جز ضربه زدن به منافع ملی سودی ندارد
اما خود این بومی بودن در بعضی از مواقع باعث بروز مشکلات شده است و ناگهان می بینیم که رابطه جای ضابطه را گرفته و بخاطر همین در برخی از شهرها مختلف کشور آمار تخلفات و زد و بندها شورای شهر و شهرداری ها نسبت به سایر دستگاهها ملموس تر است چون قریب به اتفاق آنها بومی هستند.
🔹اصل و اساس مدیریت در نظام اسلامی مقوله خدمت است و آنچه می بایستی ملاک باشد راه خدمتگزاری بیشتر و بهتر به مردم است و اگر ملاک این باشد دیگر نمی توان بومی و غیر بومی بودن را چندان به عنوان ملاک اصلی و اول تعیین کننده در نظر گرفت.
🔻شایسته سالاری چتری است که باید بر همه مسایل دیگر سایه افکند و بالاتر و مهم تر از همه مباحث دیگر تلقی شود البته در کنارش مولفه های دیگر هم در نظر گرفته شود و اگر مدیری در یک استان یا شهر منصوب شد این دلیل بر عدم توانایی سایرین نیست و باید برای مدیران عالیرتبه برای راهبرد و سیاست ها حقی قائل بود.
هدف هر مدیر خدمت به منطقه و جامعه و هموطنان و کمک در جهت توسعه آن باید باشد و مسئول تعهد و وجدان کاری داشته باشه و بومی و غیربومی زیاد تاثیری ندارد چرا که در سال های قبل در استان های مختلف هم دیده شد که چه بسا مدیران بومی بودند که در مورد شهر قدم از قدم برنداشتند ولی مسئول غیربومی هم بود که با ورود افکار جدید تغییرات مهم و اساسی در مدیریت شهر ایجاد کرد و یا برعکس این موارد و این مورد در خصوص مسئولان بومی هم صدق میکنه که عالی عمل کردند. پس مدیر بومی و غیر بومی که خوب عمل کردند هم بسیار بودند و مدیر بومی و غیر بومی که بد عمل کردند هم بسیار بودند پس عقل حکم می کند ملاک را جای دیگر جستجو کنیم.
بنطر می رسد خدمت در هر نقطه و مکانی مرز نمی شناسد و به اعتقاد مدیران کاربلد، باتجربه و کوشا، همه جای ایران سرای او باید باشد و در هر پست و مقامی خادم مردم باید بود.